《وُجِدَ عَلَى ظَهْرِ #الْحُسَیْنِ_بْنِ_عَلِیٍّ یَوْمَ الطَّفِّ أَثَرٌ فَسَأَلُوا زَیْنَ الْعَابِدِینَ ع عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ هَذَا مِمَّا کَانَ یَنْقُلُ الْجِرَابَ عَلَى ظَهْرِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأَرَامِلِ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ》.
(ترجمه : در روز عاشورا بر کمر امام حسین ع اثری دیده شد. از امام سجاد ع در مورد آن پرسیدند و حضرت ع جواب دادند : «این به دلیل حمل بار بر پشتشان به منازل بیوه ها و یتیمان و مساکین است»).
بحارالانوار، ج44، ص190
[در ضمن حدیثی که حضرت جبرئیل ساکنین ابواب هفتگانه جهنم را برای حضرت رسول ص بر می شمارد] :
فقال [النبی ص] : «یا جبرئیل أخبرنی عن الباب السابع». فقال [جبرئیل] : «هی اهل الکبائر من امتک، الذین ماتوا و لم یتوبوا». فخرّ النبی ص مغشیا علیه فوضع جبرئیل راسه فی حجره حتی افاق. فلما افاق قال : یا جبرئیل عظمت مصیبتی و اشتد حزنی و أ و یدخل من امتی النار؟ قال : «نعم اهل الکبائر من امتک». ثم بکی رسول الله ص و بکی جبرئیل و دخل رسول الله ص منزله و احتجب عن الناس ... و لم یکلم احدا و یاخذ فی الصلاه و یبکی و یتضرع الی الله تعالی ....».
(ترجمه : حضرت رسول ص فرمود : «ای جبرئیل از باب هفتم جهنم برایم بگو». حضرت جبرئیل جواب داد : «این باب برای کسانی از امت توست که اهل گناه کبیره بودند و بدون توبه از دنیا رفتند». پس حضرت رسول ص بی هوش بر زمین افتاد. جبرئیل سر حضرت ص را به دامن گرفت تا به هوش آمد. وقتی به هوش آمد، فرمود : «ای جبرئیل مصیبت من بزرگ و اندوه من شدید شد. آیا از امت من کسی به آتش وارد می شود؟». جبرئیل جواب داد : «بله کسانی از امت تو که اهل گناه کبیره باشند». سپس حضرت ص گریه کرد و جبرئیل گریه کرد و حضرت رسول ص به منزل رفت و از مردم دوری جست .... و با احدی سخن نمی گفت و به نماز مشغول می شد و گریه می کرد و به خداوند تعالی تضرع می جست ...».
علم الیقین، فیض کاشانی، ج2 ص1267 تا 1274
حضرت امیر -علیه الصلاه و السلام- در خطبه ۱۳۳ نهج البلاغه می فرمایند : «الْبَصِیرُ مِنْهَا [الدنیا] مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّد». کسی که اهل بصیرت و فهم باشد، از دنیا توشه بر می دارد و کسی که کوردل باشد و حقیقت را درک نکند، برای دنیا توشه بر می دارد.
همچنین در خطبه ۸۲ نهج البلاغه فرموده اند : «مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْه»
1. مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْه : نگاه به خود دنیا و توجه به دنیا بما هی هی. (نگاه استقلالی). اگر هدف و غایت و انگیزه رسیدن به دنیا، مادیات دنیایی و لذات مادی باشد، مورد مذمت است. همین دنیاست که حضرت امیر ع در مورد آن می فرماید «وَ اللَّهِ لَدُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِی عَیْنِی مِنْ عِرَاقِ [استخوان] خِنْزِیرٍ فِی یَدِ مَجْذُوم». (نهج البلاغه، کلمات قصار، ش۲۳۶).
2. مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ : نگاه ابزاری به دنیا برای رسیدن به قرب الهی و رضایت ذوات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام-. دنیا هدف نیست، وسیله است برای رسیدن به حیات اصلی و جایگاه ابدی. این دنیا ممدوح است.
در نهج البلاغه، شماره ۱۳۱ کلمات قصار چنین آمده است : «إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ ...».
سوره مبارکه یس، آیه شریفه ۱۲ :
«وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبین».
در امالی مرحوم صدوق، ص۱۷۰ از وجود مقدس نبی اکرم ص نقل شده است که مراد از «امام مبین» وجود نازنین « #امیرالمومنین ع» است.
دو احتمال در مراد از «کلّ شیء» بیان شده است :
1) علم. هر علمی نزد امیر المومنین ع است.
2) هر چیزی. «کل شیء» عمومیت دارد. شیء مساوق وجود و کمال است.
با قبول روایت تفسیری و عمومیت «شیء» مراد آیه شریفه این خواهد بود که «همه کمالات را در وجود مقدس امیرالمومنین ع جمع کردیم».
مراد از واسطه در فیض چیست؟
شش معنا برای این اصطلاح بیان شده است :
1) واسطه رسانیدن پیام خداوند به انسان ها (فیض تشریعی)
2) واسطه شفاعت خواهی در سرای آخرت نزد پروردگار «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ» «ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوا و پرهیزکاری پیشه کنید و وسیلهای برای تقرب به خدا انتخاب نمایید، «لاَّ تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِی لَهُ قَوْلاً» «در آن روز شفاعت هیچ کس سودی نمیدهد، مگر کسانی که خداوند رحمان به آنها اجازه شفاعت داده، و از گفتار آنها (در این زمینه) راضی است.
3) واسطه در دعا : انبیا و ائمه(علیهم السلام) که مستجاب الدعوه هستند، برای ما دعا کنند تا خداوند خواسته ما را برآورده کند. شروع و پایان دعا با صلوات یا قسم دادن خداوند تبارک و تعالی به این ذوات مقدس است که دعا را به اجابت نزدیک می کند.
4) واسطه به معنای غایت و هدف : هدف و غایت هستی وجود مقدس معصومین ع است و «لولاک لما خلقت الافلاک» یعنی اگر فیض و عنایت الهی به ما می رسد، به هدف آن وجودات مقدس است. گفته شده است هدف آفرینش عبادت و معرفت خداوند است و حقیقت این دو امر، تنها در وجود انبیا و ائمه(علیهم السلام) محقق می شود، و چون فعلِ بدون غایت محکوم به فناست، بنابراین، وجود مستمر یکی از اولیا باید باشد تا فیض الهی قطع نشود.
5) واسطه در ایجاد قابلیت : این ذوات مقدس با گفتار و کردارشان که برگرفته از وحی است، بندگان را ارشاد می کنند تا در نتیجه، قابلیت دریافت مراحل بالای از فیض و تداوم آن را پیدا کنند (ایجاد و اتمام قابلیت). البته گاهی این ارشاد با تصرف تکوینی در نفوس مستعد صورت می گیرد.
6) واسطه در آفرینش عالم : فیوض و کمالات را از خداوند بگیرند و به مخلوقات برسانند. واسطة اخذ کمالات از ذات باری تعالی و ارائه آنها به مخلوقات. وجود و کمال ما مدیون وجود مقدس اهل بیت ع است. براهین عقلی فلاسفه و شهودهای عرفانی عرفاء را بگذاریم کنار، روایاتی این مطلب را افاده می کند :
در نهج البلاغه و نامه ای که حضرت برای معاویه نوشته اند : «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا». یعنی افاضة وجود به واسطة آنهاست. این کلام در کتاب الغیبه مرحوم شیخ طوسی از کلمات حضرت صاحب الزمان عج نقل شده است.
مرحوم کلینی از امام صادق ع نقل می فرماید :[جعلنا الله ] یَدَهُ الْمَبْسُوطَةَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ (خداوند ما [اهل بیت ع] را دست مبسوط خود بر بندگان در افاضه رافت و رحمت قرار داد). کافی، ج1، ص144
در نتیجه :
وجود و هستی ما به عنایت حضرات معصومین ع است و لذا می فرماید اگر حجت خدا و ولیّ نباشد، «لساخت الارض باهلها». مرحوم کلینی در کافی و مرحوم طبرسی در احتجاج و دیگران نقل کرده اند و حتی مرحوم کلینی بابی را در الکافی با عنوان «ان الارض لاتخلو من حجه» قرار داده است.
دیگر کمالات را هم ما به عنایت معصومین ع داریم. مثل علم :
زُرَارَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع ... قَالَ إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ عِنْدَهُ عِلْمُ شَیْءٍ إِلَّا خَرَجَ مِنْ عِنْدِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع ... . (هیچ کس هیچ علمی ندارد، مگر این که از امیرالمومنین ع صادر شده است). کافی، ج1، ص399.
ما هر چه داریم به عنایت و خواست اهل بیت ع است.
اصل شناخت اهل بیت -علیهم الصلاه و السلام- از ارکان دین است (وسائل الشیعه / ج1 / ص13 : «أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة»).و این شناخت، گاهی به امور ظاهری -مثل تاریخ تولد، زمان شهادت و ...- است و گاهی شناخت حقیقت و کمالات روحی این ذوات مقدس- مثل علم، حکمت، صبر، مهربانی، رافت و ... - است. شناخت حقیقت اهل بیت -علیهم الصلاه و السلام- پاکی روح، ارتقای کمال و قرب به ذات باری تعالی را به همراه دارد.
البته شناخت کنه ذات این وجودات مقدس ممکن نیست (مختصر البصائر، ص336 : وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص «یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ إِلَّا أَنَا وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَنِی إِلَّا اللَّهُ وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَکَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَا». همچنین در مناقب ابن شهرآشوب، ج3، ص267 آمده است : قالَ النَّبِیُّ ص یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ وَ مَا عَرَفَکَ حَقَ مَعْرِفَتِکَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِی). -به همان دلیلی که شناخت کنه ذات باری تعالی ممکن نیست ( علم کامل متوقف بر احاطه کامل بر معلوم است و به همین خاطر علم کامل به خداوند -تبارک و تعالی- برای ما محال است).-. «لیس کمثله شیء» (سورة مبارکة شوری،آیة شریفة11) در مورد خداوند -تبارک و تعالی- و «لایقاس بنا احد» (عیون اخبار الرضا ع،ج2،ص66) در مورد وجودات مقدس اهل بیت -علیهم الصلاه و السلام- عظمتهایی است که از قدرت فهم امثال ما خارج است.
اما دستیابی به معرفتِ جایگاه رفیع این ذوات مقدس در حدّ امکان با تحصیل علم و ریاضت نفسانی مقدور است.
مهمترین خصوصیّت این ذوات مقدّس، قرار گرفتن بر قلّة توحید است. «موحّد» به معنی واقعی کلمه بودند و به همین دلیل عبدِ عارفِ عاشقِ خدا بودند. عبدِ محض و کمالِ انقطاعی که به اوج مقدور شناخت ذات باری تعالی نائل شده اند، معرفت به خدا و ایمانی که با گوش و پوستشان عجین گشته «و الایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمی و دمی» (فرازی از دعای مبارک ندبه) و چنان عاشقانه زیسته اند که هرگز و حتی لحظه ای خدا را فراموش نکرده اند که «لایشغلهم عن الله شیء طرفة عین ابدا» (حدیث معراج در وصف اولیاء الله، بحارالانوار، ج74، ص24) و «ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله» (مفتاح الفلاح، ص368). تمام افعال و سکنات و گفتارشان الهی بوده است، بلکه تمام صفات و ملکاتشان نیز الهی بوده است؛ صبرشان الهی و برای خداست -نه برای منافع دنیوی-، شجاعتشان الهی و برای خداست -نه برای خودنمایی- و ... .
این کمال و فضل برای این ذوات مقدس همراه با مظهریت تمام و کمال اسماء و صفات حسنای الهی بودن است. امام صادق -علیه الصلاه و السلام- : «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى». الکافی، ج1، ص144. علم الهی، حکمت الهی، قدرت الهی، عزت الهی و ... در وجودات پاک و مطهر معصومین -علیهم الصلاه و السلام- جلوه گری می کند و شناخت اسماء حسنای الهی، ملازم شناخت ذوات مطهّر اهل بیت -علیهم الصلاه و السلام- است.
روشن است که همه کمالات -اصل وجود، علم، قدرت و ... - ملک حقیقی خداوند است («له ما فی السماوات و الارض». سورة مبارکة بقره،آیة شریفة116) و هیچ کس غیر او مالک نیست. ملک حقیقی فقط برای وجود غیر محتاج و بی نیاز مطلق معقول است. حتی وجودات مقدّس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- نیز با تمام کمالاتشان مملوک حقیقی خداوند -عزّ و جلّ-هستند و کمالات ایشان افاضه و عنایت ذات باری تعالی است و به همین جهت گفته می شود «الحمد لله»، ستایش ناشی از کمال و خوبی و زیبایی مخصوص اوست.
کمالِ خداوند -تبارک و تعالی- به نحو بی نهایتِ خالقی مخصوص او و به مقدار انتهایِ ممکنِ مخلوقی برای ذوات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- است و به همین جهت الگو و حجت الهی بر بندگان هستند («نحن حجه الله»، الکافی، ج1، ص145).
نتیجه آن که باید حقیقت توحید را - با تمام شقوق و مظاهرش، مثل توحید عبادی، توحید حبی، توحید افعالی و ... - شناخت. با شناخت عمیق تر حقیقت توحید، موحّد واقعی بهتر شناخته خواهد شد. با شناخت بهتر موحّد واقعی، عبودیّتِ عارفانة عاشقانه و مظهریّتِ تمام و کمالِ اسماء و صفاتِ الهی کاملتر درک خواهد شد و معرفت به اهل بیت عصمت و طهارت -علیهم الصلاه و السلام- افزایش خواهد یافت.